مدح و شهادت امام حسن مجتبی علیهالسلام
خوانـدند شور زخـم تو را عـندلیبها پیچـید عـطر نـاب تو در جانِ سیبها در صفحۀ نخست، تو را مدح کرد و سوخت هر کس غـزل سرود برای غـریبها با لطف بیکرانهات ای حضرت کریم هـمـوار میشـونـد فـراز و نـشـیـبها اشک تو شـسته است وجود مدیـنه را در چـشـمـههای جـاری أَمَّنْ یُجـیبُها سخت است داغ اینکه ببینی نشستهاند بر مـنـبـر رسـول خـدا، نـانـجـیـبهـا رازی نهفته در جگر و جام و تشت زهر در حـیـرتـنـد از اثـراتـش طـبـیـبهـا شـهـر مـدیـنـه، آیــنـۀ کـربـلاسـت، آه درد تو بود غـربت شیب الخـضیبها |